یادداشت های ویژه

میلاد پیامبر رحمت (ص)

سهیلا خواجه
کارشناس بخش مشاوره، معاونت فرهنگی ااجتماعی دانشگاه شهید بهشتی

ﺑﺎﯾﺰﻳﺪ ﺑﺴﻄﺎﻣﻲ :
ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻳﮏ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻳﮏ ﻣﮑﺎﻓﺎﺕ...
ﻓﺮﺻﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺎ ﺑﺒﺎﻟﻰ،
ﺑﻴﺎﺑﻰ،
ﺑﺪﺍﻧﻰ،
ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻰ،
ﺑﻔﻬﻤﻰ،
ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻨﮕﺮﻯ...
ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎ ﺑﻤﺎﻧﯽ...
چه خوب می شد اگر همه مردم به واژه های ثبت شده روی تقویم عمیق و با چشم جان نگاه می کردند و این دو واژه چاپ شده روی ورق، تلنگری به آنها می زد؛17 ربیع الاول روز اخلاق و مهرورزی.چه زیبا روزی برای این واژه ها انتخاب شده است. روز ولادت دو استاد اخلاق و مهرورزی عالم، حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع).
این جمله جای بسی تامل دارد: که انسان است و اخلاق، انسان است و مهرورزی، چون اگر این دو خصلت را از بنی بشر بگیرند دیگر چیزی برایش نمی ماند جز یک اسکلت در حرکت. فرق است بین انسان بودن و آدم بودن. آدم ها زندگی می کنند اما انسان ها زیبا زندگی می کنند. آدم ها می بینند اما انسان ها عاشقانه نگاه می کنند. آدم ها در فکر خودشان هستند اما انسان ها به دیگران هم فکر می کنند.ادمها اسم اشرف مخلوقات را دارند اما انسان ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می دهند.آدم ها انتخاب کرده اند که آدم بمانند اما انسانها تغییر کردن را پذیرفته اند، تا انسان شدند. از خودتان پرسیده اید الان شما اسکلت هستید یا انسان. اخلاق که باشد ما با هم رفتار انسانی می کنیم، بنابراین هر آنچه را که برای خود می پسندیم برای دیگران هم می خواهیم و هر آنچه که به خودمان روا نداریم برای دیگران نمی خواهیم. پس با اخلاق می شود همه بد دهانی ها، توهین ها، زودجوش آوردن ها، بخل ها وکم بینی ها و قضاوت های ناروا را حذف کرد.
مهرورزی هم که باشد همه روزنه های بی مهری در وجودمان مسدود می شود و ما می مانیم با ذهن و قلبی که از آن محبت می تراود بی آن که برایش فرق کند کسی که محبت به او نثار می شود، کیست. انسانهای های مهربان حتی اگر مهربانی نبینند دست از مهربانی کردن برنمی دارند، چون آموخته اند همه آدم ها لایق محبت اند و آنهایی که آدم های بدتری هستند، بیشتر نیازمند محبت.
آخر ِمهرورزی، اخلاق است یا شاید وقتی اخلاق به اوج می رسد مهرورزی ظاهر می شود و این نزدیکی عجیب بهترین بهانه است برای نامگذاری این روزبا این دو واژه.
این دو واژه در زندگی مهم و حیاتی است چون خیلی از ما مدام حس های بدی را در زندگی تجربه می کنیم که نتیجه نبود این دو عامل در زندگی مان است. زمانی که با افراد پیرامونمان مغایر موازین اخلاق برخورد می کنیم غیر از این که او را رنجانده ایم خودمان هم رنجیده ایم و یک معادله باخت ـ باخت را تدارک دیده ایم که جز تلخی عایدی ندارد. وقتی با آدم هایی که با ما دمخورند مهربانانه رفتار نمی کنیم باز همین وضع پیش می آید و دو سوی ارتباط صدمه می خورند.پس چرا تا اخلاق و مهرورزی هست، بی اخلاقی و بی مهری را انتخاب می کنیم، مگر ما با خودمان دشمنی داریم؟
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...جواب داد
اگر زن یا مرد دارای( اخلاق )باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای(زیبایی)هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر(پول)هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=100
اگردارای(اصل و نصب)هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت(اخلاق)چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست.